جمال الدین ابو اسحاق اینجو از امیرزادگان دولت چنگیزی بود که به علت ضعف دولت مغول و امرای چوپانی بر قسمت جنوبی ایران دست یافت و در شهر شیراز به نام شاه ابواسحاق به سلطنت نشست . ابواسحاق پادشاهی خوش خلق و پاکیزه سیرت بوده اما همواره به عیش و عشرت اشتغال داشته معظمات امور پادشاهی را وقعی نمی نهاده است .
حکایت کنند در سال 754 هجری محمد مظفر از یزد لشکر کشید و به قصد ابواسحاق به شیراز آمد . شاه ابواسحاق به عیش و عشرت مشغول بود و هر چه امرا و بزرگان گفتند که : « اینک خصم رسید » تغافل می کرد تا حدی که گفت : « هر کس از این نوع سخن در مجلس من بگوید او را سیاست کنم » به همین جهت هیچ کس جرئت نمی کرد خبر دشمن به او دهد تا اینکه مظفر امیر مبارزالدین و سپاهیانش به دروازه شیراز رسیدند . موقع باریک و حساس بود ناگزیر به شیخ امین الدوله جهرمی ندیم و مقرب شاه ابواسحاق متوسل شدند و او چون خطر را از نزدیک دید از شاه خواست که بر بام قصر رویم زیرا تماشای بهار و تفرج ازهار در جای بلند و مرتفع بیشتر نشاط انگیزد و انبساط آورد !
خلاصه با این تدبیر شاه را بر بام کوشک برد . شاه ابواسحاق دید که دریای لشکر در بیرون شهر موج می زند . پرسید که : « این چه آشوب است ؟ » گفتند : « صدای کوس محمد مظفر است » فرمود که : « این مردک گرانجان ستیزه روی هنوز اینجاست ؟ » و یا به روایت دیگر تبسمی کرد و گفت : « عجب ابله مردکی است محمد مظفر ، که در چنین نوبهاری خود را و ما را از عیش دور می گرداند ! » این بیت از اسکندرنامه بر خواند و از بام فرود آمد :
همان به که امشب تماشا کنیم چو فردا شود فکر فردا کنیم
تردید هم میتواند نقش مهمی در امروز و فردا کردن داشتن باشد
اینکه چرا امروز و فردا میکنیم، 15 دلیل اصلی وجود دارد:
نمیدانیم چه کاری باید انجام شود
برایمان مهم نیست انجام شود یا نه
برایمان مهم نیست چه زمانی انجام شود
حوصله و انگیزهی انجامش را نداریم
عادت کردهایم تا آخرین زمان ممکن صبر کنیم
باورمان این است که تحت فشار بهتر کار میکنیم
فکر میکنیم در آخرین دقایق فرصت باقیمانده هم میتوانیم انجامش دهیم
نمیدانیم چگونه شروع کنیم یا مقدماتش را بلد نیستیم
اصلا فراموش میکنیم کاری را باید انجام دهیم
بیماری یا ناخوشی را بهانه میکنیم
منتظریم تا زمان مناسبش برسد (از جهت حوصله داشتن و آماده بودن)
برای فکر کردن در مورد آن کار به زمان نیاز داریم
انجام کاری را به خاطر انجام کار دیگری به تاخیر میاندازیم
آدم هایی که اهل تعلل کردن هستند با بقیه چه تفاوتی دارند؟
در بیشتر موارد، تعلل کردن علامت مشکل حادی نیست، بلکه گرایشی است که همهی ما گاهی دچارش میشویم. اما زمانی که امروز و فردا کردن و پشت گوش انداختن، تاثیر جدی روی زندگی فرد بگذارد تبدیل به مشکلی جدی هم میشود. در چنین شرایطی، مسئله فقط ضعف در مهارتهای مدیریت زمان نیست؛ بلکه دلالت بر سبک زندگی ناسازگار یا سازش نیافته دارد.
آنهایی که اهل تعلل نیستند روی کارهایی که باید انجام دهند تمرکز دارند. این اشخاص دارای هویت فردی قویتری بوده و اهمیت چندانی به اینکه «دیگران ما را چگونه میبینند» نمیدهند، اما در عوض اعتماد بنفس خوبی دارند و احساسشان هم نسبت به خودشان خوشایند است.
آنهایی که تعلل نمیکنند معمولا دقت و وجدان کاری ایده آلی دارند و افرادی که وجدان کاری خوبی دارند عموما دارای انظباط فردی، پشتکار، سر سختی و مسئولیت پذیری نیز هستند. افتادن در تلهی امروز و فردا کردن متاسفانه راحت است اما خوشبختانه راهکارهای گوناگونی برای مبارزه با آن وجود دارد که کمکتان میکند هر کاری را سر وقت خودش انجام دهید.
آدم ها، مداد رنگی روزگار